سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Lilypie Expecting a baby Ticker

شایسته است که دانش انسان بر گفتارش افزون و خردش بر زبانش چیره باشد . [امام علی علیه السلام]

نامه ای برای کودکم - نی نی کوچولوی من
 
نویسنده :  مامانی

 

  

سلام فواره قشنگ رویاهای مامان و بابا با روزهای مانده به آغاز چه می کنی من هر شب وهر روز در انتظار دیدن روی ماه تویی هستم که حتی نمی دانم که جورابت آبیست یا صورتی نمی دانیکه چقدر بیتاب در آغوش گرفتن یک میوه  عشقم که بعد از 4 سال اینک می خواهم این  میوه عشق در آغوش بفشارم اینک مرا تشنه دیدار خود کرده ای.

 من تمام این لحضات را به خاطره که نه به خاطر خود می سپارم تا مبادا روزی خاطر لطیفت را مکدر نماییم عزیزترین هدیه خداوندی از یک عشق پاک .

 امروز اگر تو پسر بودی و بعد ها این مطالب خواندی مثل پدرت باشی عاشق خانواده و مهربانو دوست داشتنی مثل پدری که عاشقانه دوستش دارم هر ثانیه دلتنگ نبودنش در خانه کوچکمان که حالا بوی تو می دهد من از هم اکنون خودم را برای ورود بهاریت آماده می کنم من امسال بهار را عاشقانه تر به پیش واز می ایم چون می دانم دردانه ای چون تو با بهار می آید.

 شاید قبلا فقط یک آرزو بودی انوقت که تصمیم گرفتیم تو به زندگیمان بیایی یه آرزوی کوچک کردم و فکر میکنم همان دم براورده شد درست بهار 86 بود که گفتم میشه بچمون فروردین بدنیا بیاد خدا جونم.

 انگار همان دم مرغ آمین بالای سرم بود این خبر را برای آسمان بردو اجابت گرفت اما انگار من بودم که اشتیاق عجیبی به داشتن تو داشتم برای همین از اردیبهشت تصمیم به امدنت گرفتیم اما تو می دانستی که زود است اگر انوقت بیایی دیگر آرزوی مادرت براورده نخواهد شد بماند که چقدر افسرده شدم تا بلاخره تو آمدی درست ماهی که در آن ماه پدرت پا به این دنیا گذاشته بود تو خواستی بودنت تیرماه باشد و با گرمای وجود پدر خودت را به من رساتدی تا بودنت تولد پدر و داشتنت تولد مادر باشد اکنون خوشحالم با تمام وجود انگار خدا لطفش بر من تمام کرده اما یادت باشد وقتی آمدی اصلا نترسی چون این سرایت خیلی بی رحم وخشن است شاید از اولین روز بخواهی بجنگی پس خوب خودت را قوی کن اینجا زندگی سخت است نان خواستن سخت اینجا تنهایی موج می زند بی رحمی تمام توانش را به خرج داده تا خودش را به تمام مردم نشان دهد بیا اما با تمام قوا بیا چون شاید مثل پدر از صبح کارکنی تا شب و حتی به خودت دیگر نتوانی برسی حتی دیگر دستت به گیتاری که روزی آن را دوست داشتی هم درگیر نشود آخر تو دیگر حتی وقت نداری برای کمی سرگمی مجردی شاید تو هم مثل پدر استادانه مهارت داشته باشی در امر کامپوتر که روزی فقط کارت نبود بلکه عشقت بود شاید شبها را تا سپیده بیدار می ماندی تا بلکه بیشتر بدانی استاد تر شوی جوری که دیکر هیچ کس حرفهای تو را نفهمد از بس تخصصی شده ای اما حالا دیگر این عشق تبدیل به شغلت شده و تو دیگر از آن لذتی نمی بری دلم می سوزد دلم تنگ است و دیگر از غصه ها و تنهایی ها بس است .

یکی یه دونه باغچه قلبم می دونی چقدر ما خوشحالیم اما من یه کم می ترسم نکنه تو وقتی عاقل شدی بگی چرا منو دنیا آوردید من که نمی خواستم به این دنیا بیام راستی تو می دونی که آیا ماها رو خدا از قبل انتخاب کرده که به دنیا بیاییم یا نه وقتی خواستیم به دنیا بییاییم برامون سرنوشت نوشت آره ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه

خلاصه جون مامان از این حرفا نزنی تو باید تلاش کنی تاآینده خویی واسه خودت داشته باشی تو می تونیی بهترین و زیبا ترین آینده رو داشته باشی به شرط اینکه با تمام وجودت به این اصل ایمان داشته باشی من و بابا هم همه تلاشمونو برای آسایش و امنیتت انجام می دیم

مراقب دلت باش تا از همین حالا تا آخر دنیا سفیدو پاک بمونه

اونی که از الان تا خدا نگرانته( مامان)

 


پنج شنبه 86/9/29 ساعت 1:12 صبح

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یاری
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
21447 :کل بازدیدها
24 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
نامه ای برای کودکم                                               - نی نی کوچولوی من
مدیر وبلاگ : مامانی[14]
نویسندگان وبلاگ :
بابایی[0]

لوگوی خودم
نامه ای برای کودکم                                               - نی نی کوچولوی من
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لینک دوستان
مامان غزل جون
زهرا جون
مامان آرین
مامان فریبا و رایان
نی نی عسل
شرمینه جون
لاریسا
نادیا جون
زمزمه های دلتنگی
نه ماه و نه روز
علیرضا نینی کوچولوی ما
نینی تپل
نینی تپل
نی نی ناز و مامان باباش
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
پاییز 1386
طراح قالب