الان ساعت 6:30 بعد از ظهره چهارشنبه هستش .منم تو خونه تنها نشستم و هیچ کار قابل انجامی ندارم جز بازی با کامی که اونم به یه مرحله رسیدم که همش می بازم واسه همین دیگه ادامه ندادم و خسته شدم رفتم تو آشپزخونه و واسه خودم یه چایی مونده گرم کردم و کمی بیسکویت آوردم تا کمی بخورم بعدش طی یک عملیات تصمیم گرفتم وقایع این چند روز اخیر گزارش بدم
انگار همین دیروز بود.می خوام یه کم چقدر زود گذشت ولی فکر می کنم نه همچی زودم نگذشت کلی اولش سخت بود برام الانم هنوز روزهای سنگین بودن تو راحه اگر چه واسه نینی گلم همش مثل یه خاطره شیرین از این دوران خواهد بود .
این روزها دارم کنکور میدم هرچی کتاب در زمینه نینی خریدم همه رو مرور کردم تا هیچی از قلم نیفته و همه چی رو روال باشه .کلی هم واسه آروین جونم کتاب شعر و قصه خریدم همشونم واسش خوندم دیروزم یه کتاب قد و یه کتاب پارچه ای یگه خریدم تا کلی واسه خودش اونو بوخوره حال کنه واقعا چه کتابایی در اومده من بیشتر از هر کسی با اونا ذوق می کنم بابایی هم که اهل کتابه خیلی خوشش اومده من دیگه جلوی خودمو گرفتم تا دیگه نخرم چون آمار کتاباش که همه هم سری هست از لباساش بیشتر شده الهی من فداش شم خلاصه ابنکه واسه پنج شنبه و جمعه کلی کار داریم باید اتاقشو مرتب کنیم چون هوا سرد بود پنجره اتاق ما بزرگ بود و ازش باد و سرما راحت نفوذ میکرد گرم کردنش قدری مشکل اول زمستون تختو کمد خودمونو به اتاق نینی منتقل کردیم و حالا فدا باید اتاقشو خالی کنیم و بریم سر زندگی خودمون پر رویی هم حدی داره چون شنبه قراره تختو کمد نینی بیاد واسه همین باید از اون اتاق کوچید .
ای که چقدر سخته واسه همین کای کاره باید انجام داد حالا نمی دونیم همه وسایلمون تو اتاق ما جا میشه یا نه آخه باید یه جا هم واسه تخت نینی در نظر بگیریم که کنار تختمون بخوابه واسه همین یه کوچول جا کم می یاریم
حالا ببینیم بابایی چکار می خواد بکنه .
7اسفند هم قرار دکتر دارم امید وارم دکی باهام را بیاد و نامه برا سزارین بهم بده چون تا حالا کسی نتونسته ازش نامه بگیر هاین اقا دکتر ما اعتقاد دارن وقتی میشه طبیعی چرا سزارین واسه همین خیلی نگرانم اگر خودش بده دیگه خیالم راحته وگرنه باید نامه از طریق بند پ بگیرم بعدشم احتمالا دکی خان عید تشریف ندارن و من از 26 اینا دیگه دکتر ندارن تا پایان عید این یعنی وحشتناک بعنی کابوس وای که از الان تب کردم واسم دعا کنید
تا زه کلی از وسایل نینی هم مونده هنوز نرفتم واسه خرید خیلی گیجم
خوب دیگه برم که هم چاییم سرد شد هم دستم خشک شد تا بعد
پ ن :بوی عیدم داره میاد کافیه یه نیگاه به دوربرمون بندازیم تا اونو با تمام حسمون درکش کنیم.
پ ن: راستی این مطالب رو نوشتم بعد که خواستم آپ کنم اینترنت نداشتم واسه همین الان آپ کردم