سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Lilypie Expecting a baby Ticker

[ و شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند فرمود : ] اى نکوهنده جهان ، فریفته به نیرنگ آن ، به ژاژهایش دلباخته و به نکوهشش پرداخته . فریفته دنیایى و سرزنشش مى‏نمایى ؟ تو بر دنیا دعوى گناه دارى ، یا دنیا باید بر تو دعوى کند که گنهکارى ؟ دنیا کى سرگشته‏ات ساخت و چسان به دام فریبت انداخت ؟ با خفتنگاههاى پدرانت که پوسیدند ؟ یا با خوابگاههاى مادرانت که در خاک آرمیدند ؟ چند کس را با پنجه‏هایت تیمار داشتى ؟ و چند بیمار را با دستهایت در بستر گذاشتى ؟ بهبود آنان را خواهان بودى ، و دردشان را به پزشکان مى‏نمودى . بامدادان ، که دارویت آنان را بهبودى نداد ، و گریه‏ات آنان را سودى . بیمت آنان را فایدتى نبخشید ، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسید ، و نه به نیرویت بیمارى از آنان دور گردید . دنیا از او برایت نمونه‏اى پرداخت ، و از هلاکتجاى وى نمودارى ساخت . دنیا خانه راستى است براى کسى که آن را راستگو انگاشت ، و خانه تندرستى است آن را که شناختش و باور داشت ، و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه اندوخت ، و خانه پند است براى آن که از آن پند آموخت . مسجد محبان خداست ، و نمازگاه فرشتگان او ، و فرود آمد نگاه وحى خدا و تجارتجاى دوستان او . در آن آمرزش خدا را به دست آوردند و در آنجا بهشت را سود بردند . چه کسى دنیا را نکوهد حالى که بانگ برداشته است که جدا شدنى است ، و فریاد کرده است که ناماندنى است ، گفته است که خود خواهد مرد و از مردمش کسى جان به درنخواهد برد . با محنت خود از محنت براى آنان نمونه ساخت ، و با شادمانى‏اش آنان را به شوق شادمانى انداخت . شامگاه به سلامت گذشت و بامداد با مصیبتى جانگداز برگشت ، تا مشتاق گرداند و بترساند ، و بیم دهد و بپرهیزاند . پس مردمى در بامداد پشیمانى بد گوى او بودند و مردمى روز رستاخیز او را ستودند . دنیا به یادشان آورد ، و یادآور شدند . با آنان سخن گفت و گفته او را راست داشتند . و پندشان داد ، و از پند او بهره برداشتند . [نهج البلاغه]

مطلب تازه - نی نی کوچولوی من
 
نویسنده :  مامانی

نمی دونم مطالب تازه واسه گفتن دارم؟ اما اینومی دونم که دوست دارم بنویسم با نوشتن افکارمون سرو سامون می گیره دوست دارم از نگفته های آدمایی بگم که انگار دیگه کسی بهشون توجهی نداره می خوام از اونهایی بگم که تو تاریخ زندگیمون محو شدن مثل یه نقطه از آدمایی که هستن ولی ما دوست نداریم ازشون حرفی بزنیم اما دوست ندارم از بدی های این جامعه بگم آخه فرقی واسه کسی نداره پس چرا بگیم نه انگار درستشو بلد نیستیم ما نباید حرفی بزنیم پس هیس ....

خوب ولش کن بذارید از پسری بگم که چقدر ارومه اصلا اذیت نیستم شبها راحت می خوابم اون یه کم درد هم فکر می کنم طبیعی هست موقع بلند شدن .در کل خدا رو شکر مشکلی واسم نداره پسره آرومم .از ورمم هنوز خبری نیست با اینکه اصلا راه نمی رم و تنبلی داره هم خونم میشه این روزا تو فکر تختو کمد پسری هستیم ولی بابایی اصلا وقت نداره که یه سر درست و حسابی فروشگاه ها رو کز کنیم من اخلاقم طوریه که اول همه جا رو بررسی کنم بعد تصمیم بگیرم ولی فقط وقت شد چند جا رو ببینم واسه همین هنوز درگیرم باقی وسایلم که خورد خورد یهویی خریدم بقیه خریدامو گذاشتم از اول اسفند به بعد تا یه کم هوا گرم بشه..

 

 راستی طاها جون تولدت مبارک


چهارشنبه 86/11/24 ساعت 7:30 عصر

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یاری
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
21489 :کل بازدیدها
19 :بازدید امروز
47 :بازدید دیروز
پیوندهای روزانه
درباره خودم
مطلب تازه - نی نی کوچولوی من
مدیر وبلاگ : مامانی[14]
نویسندگان وبلاگ :
بابایی[0]

لوگوی خودم
مطلب تازه - نی نی کوچولوی من
جستجوی وبلاگ من
 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

لینک دوستان
مامان غزل جون
زهرا جون
مامان آرین
مامان فریبا و رایان
نی نی عسل
شرمینه جون
لاریسا
نادیا جون
زمزمه های دلتنگی
نه ماه و نه روز
علیرضا نینی کوچولوی ما
نینی تپل
نینی تپل
نی نی ناز و مامان باباش
اشتراک
 
آرشیو
زمستان 1386
پاییز 1386
طراح قالب